نزدیکترین شباهت های جنگ سرد ممکن است تمایل فیدل کاسترو به سلاح های اتمی شوروی برای دفاع از رژیمش در برابر تهاجم، یا درخواست داگلاس مک آرتور برای اجازه استفاده از سلاح های هسته ای برای جلوگیری از شکست آشکار در جنگ کره باشد. هر دو موردی مانند مورد فعلی بودند، که در آن استفاده در نظر گرفته شده یک مبادله طاقت فرسا استرنجلووی نبود، بلکه یک مداخله تاکتیکی برای جلوگیری از شکست متعارف بود.
به جز پیچ و تاب اضافه شده در این مورد که تصمیم گیرندگان کلیدی، پوتین و حلقه درونی او، فوراً – به معنای خطری برای تسلط بر قدرت و در نهایت جان آنها – با چشم انداز شکست متعارف در این مورد تهدید می شوند. جنگ اوکراین نسبت به ایالات متحده با چشم انداز شکست در کره یا اتحاد جماهیر شوروی با چشم انداز سرنگونی کاسترو تهدید شد.
این به این معنی نیست که ما باید انتظار پوتین برای استفاده از سلاح های هسته ای (و از زنجیره فرماندهی روسیه مشخص نیست که این تصمیم چقدر منحصر به فرد خواهد بود). بی پروایی تاریخی- جهانی چنین تصمیمی پیامدهای بالقوه ویرانگر رژیم خود را به همراه خواهد داشت – امکان تشدید به جنگ آشکار با ناتو، رها شدن کامل روسیه توسط شبه دوستان باقی مانده اش و فروپاشی کامل اقتصاد آن. این یک شرط معقول است که حتی در صورت شکست، او یا رژیمش چشمک می زند.
اما شما روی جنگ هسته ای آنطور که روی نتایج دیگر شرط بندی می کنید، شرط بندی نمی کنید. فرض کنید «فقط» 20 درصد احتمال شکسته شدن تابوی هستهای وجود داشت: این رقم همچنان ترسناک خواهد بود تا اطمینانبخش. و در حالی که شاهینهای اوکراینی غرب، که در حال حاضر تمایل دارند خطر هستهای را کماهمیت جلوه دهند، در مورد این جنگ به درستی عمل کردهاند، یکی از چیزهای کلیدی که آنها در مورد آن درست گفتهاند این است که پوتین سالخورده بیشتر فردی بیپروا و با انگیزه ایدئولوژیک است. قماربازتر از یک دولتمرد با چشم سرد. این برای خطر هسته ای چه معنایی دارد؟ هیچ چیز خوبی نیست.
بنابراین به نکته ای که در طول این جنگ به آن اشاره کرده ام باز می گردم. حمایت آمریکا از اوکراین خوب و ضروری است، اما نقطهای وجود دارد که ممکن است اهداف اوکراین و منافع آمریکا از هم متمایز شود، و ترکیب پیشرفتهای نظامی اوکراین و تهدیدات هستهای روسیه آن نقطه را بیش از گذشته نزدیکتر میکند – نقطهای که اوکراینیها میخواهند به آنجا بروند. در تمام راه، و ما نیاز به مذاکره و خویشتن داری داریم.
من این درک را می گویم که چرا کیف ممکن است به خاطر تمامیت ارضی خود مایل به پذیرش درجه ای غیرعادی از خطر هسته ای باشد، حتی حمله هسته ای را جذب کند. در نبرد برای آزادی خود، اوکراینیها، نه کمتر از باکلی، میخواهند فرزندانشان به گذشته نگاه کنند و بگویند که در بزرگترین بحران، خون پدرانشان قوی بود.
اما همانطور که معلوم شد وحشت ریگان از جنگ هستهای برای میراث او بسیار مهم است، سیاستهای جو بایدن – تا کنون موفق – نه تنها بر اساس آنچه برای اوکراینیهای درگیر به دست میآورند، بلکه برای صلح کل جهان ارزیابی میشود.